Web Analytics Made Easy - Statcounter

همزمان با کشاکش حوادث نیمه‌ی دوم سال گذشته، کتابی منتشر شد که تاملی دوباره بر مفهوم ایران و مسائل آن بود. کنش‌گران مرزی تالیف مقصود فراستخواه پژوهشگر و مدرس دانشگاه، کتابی‌ست که تلاش دارد در قله‌ای رفیع‌تر از نظریات قبلی، موضوع توسعه ایران را تبیین، تعبیر و تفسیر کند.

به گزارش خبرآنلاین، فراستخواه، نخستین تامل در مفهوم توسعه و توسعه‌نیافتگی ایران را به نایب‌السلطنه‌ی فتحعلی‌شاه نسبت می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن شاهزاده‌ی حاکم بر شهر تاریخی تبریز که در دفاع از کیان ایران در برابر تهاجم روس، متوجه نکات ژرفی شد. این استاد جامعه‌شناس در این باره به خبرآنلاین می‌گوید: «از آن لحظه‌ی عباس میرزایی تاکنون دو سده است که ایرانیان در حال تکاپو برای توسعه هستند. توسعه پروژه‌ی ناتمام دویست ساله‌ی ماست.»

به گفته‌ی فراستخواه، ایرانیان ملتی هستند که دو صد سال است همزمان با ژاپن و ترکیه برای توسعه کوشیده‌اند، اما تا به امروز نتوانسته‌اند به نسبت هزینه‌ای که داده‌اند و استعداد‌هایی که دارند به یک قرار و ثبات برسند. او موضوع را بیشتر می‌شکافد: «جامعه ایران با حافظه‌ی فرهنگی خوب، استعداد‌های تمدنی و قابلیت‌های انسانی بسیار وسیعی که داشته در میان ملت‌های منطقه همزمان با آغاز کوشش‌های مشابه در ژاپن و ترکیه شروع کرده. در ایران تلاش‌های زیادی صورت گرفته. ایران ذخایر انسانی بالایی هم دارد. اما درویشی‌ست نشسته بر گنج! زیرا ایران با وجود تمام این داشته‌ها نتوانسته به نتیجه برسد.»

فراستخواه؛ دلایل این ناکامی در توسعه‌ی ایران را نیز توضیح می‌دهد: «به نظر می‌آید که بیشتر علتش ساختار‌های متصلب ما بوده. همواره دستگاه دچار انسداد بوده و در یک سیکل معیوبی باعث به وجود آمدن رادیکالیزم و واکنش تند و رادیکال از سوی جامعه شده است.»

وی سپس در جست‌وجوی علت انسداد همواره دستگاه در ایران می‌گوید: «یک ورود به مساله همین است که چرا ما به نتایج مطلوب و به انباشت نرسیدیم. کاتوزیان جامعه کوتاه مدت را مطرح کرده. اینکه مدام نتیجه‌ها و دستاورد‌ها از دست می‌رود و دوباره باید از نوع شروع کرد. اما چرا؟!»

این استاد دانشگاه سپس مسئله را از منظر نظریه کنش‌گران مرزی ارائه می‌دهد: «نگاه به این مساله در نظریه‌ی کنش‌گران مرزی مبتنی به این است که ما اول از دام نظریه عقب ماندگی خودمان را خلاص کنیم. منظورم همین باور رایج و قدیمی‌ست که اکثرا آن را آزموده نشده پذیرفته‌ایم. اینکه گمان کنیم ایران یک تقدیر عقب ماندگی دارد و تاریخ انحطاط در آن تکرار می‌شود و ایران تکرار مدام انحطاط است. این نظریه و پارادایم ریشه در شرق‌شناسی دارد.

اینکه جا افتاده ایرانی یک ملتی است که باید همیشه این طور بماند و استبداد فابریک ایرانی است و اساسا ایران نمی‌تواند پیشرفت کند. نمی‌تواند انباشت داشته باشد. نمی‌تواند توسعه برسد. من در حد درک و دانشم در نظریه کنشگر مرزی این مفروض نیازموده و آزموده نشده را که عقب‌ماندگی تقدیر ماست را کنار گذاشتم. چون فرضیه‌ای بوده که بدون راستی‌آزمایی باورش کرده‌ایم. به همین دلیل و سیطره پیدا کرده و امروز ما با این موضوع کنار آمد۲ و پذیرفته‌ایم که عقب‌ماندگی جزو خصیصه‌ی تاریخی‌مان است.»

فراستخواه تاکید ویژه دارد که نظریه کنش‌گر مرزی از این مفروض بی‌دلیل برمی گردد و گریبان خود را از این رها می‌کند: «نظریه کنش‌گران مرزی از پارادایم فقدان به پارادایم امکان می‌آید. تغییر پارادایم بسیار مهم است.»

او اگرچه برخی مسائل مطرح شده در نظریه‌ی فقدان‌ها را می‌پذیرد: «ما خیلی چیز‌ها را نداریم. مثلا نهاد‌های مستقر نداریم و ریشه‌اش هم برمی گردد به استبداد آسیایی و نظریه مونتسکیو.».

اما این مدرس دانشگاه در توضیح پارادایم امکان نیز می‌افزاید: «به تعبیر خواجه عبدالله انصاری: همه از آخر می‌ترسند، عبدالله از اول می‌ترسد. ما اولمان خراب است و از اول باور کرده‌ایم نمی‌توانیم از پسش بربیاییم. اما در پاردایم امکان تاریخ بسته نیست. یک طرح ناتمام است. کنش‌گران مرزی توضیح داده که می‌شود حتا در لابه لای محدودیت‌ها، امکان‌هایی کشف کرد و خلق کرد و با این امکان‌ها، افق‌هایی برای جامعه‌ی ایران گشود. فهمید که ما مشکلمان از کجا بود؟»

فراستخواه سپس با توضیح دو مفهوم "عاملیت" و "ساختار" در جامعه‌شناسی و اینکه در کدام جوامع نقش یکی مهمتر از دیگری‌ست، مسئله را بیشتر واشکافی می‌کند: «در جوامع تثبیت یافته که ساختار‌ها هوشمند هستند، عاملان تا حد زیادی اهمیت ندارند. ساختار فارغ از اینکه آدم‌هایی خیلی هوشمند و با ذخایر معرفتی خیلی در بطنش باشند، کار می‌کند، چون هوش در سیستم درونی شده، اما در جوامعی مثل جامعه‌ی ما که هنوز به این حد اشباع نشده و به رشد لازم نرسیده که ساختار هوشمندی لازم را داشته باشد و هوش در سیستم درونی نشده، اینجا عاملان تعیین کننده هستند. عاملان در اینجا به معنای ذهن‌های خلاق و انسان‌های با دانش و نوآوری که ایران را بشناسند و شرایط را بدانند.»

به گفته‌ی این جامعه‌شناس، عاملان یا کنش‌گران مرزی ایران یک پا در اجتماع دارند و یک پا در میان اهالی قدرت و: «خود را قطره‌چکانی به درون ساختاری که دچار انسداد شده می‌ریزانند.»

وی با توضیح اینکه ایرانی، جهان خودش و زیست خودش را داشته و چه بسا همین موجب کند شدن روند توسعه و جذب و پذیرش جهان مدرن شده، سپس از تنوع عاملیت در ایران می‌گوید: «مبنا را دویست سال گذشته بگیریم در ایران ظرفیت‌های نخبگی بالا بوده. کنش‌گری مرزی انواعی داشته، همیشه یک شکل نبوده و بسته به حافظه تمدنی و ذخایر فرهنگی و موقعیت منطقه‌ای تنوع داشته است.»

این جامعه‌شناس ضمن درک کردن یاس‌ها و قبول همه‌ی مشکلات، به آینده ایران امیدوار است: «بخواهیم به جای دویست سال پیش، سال‌های اخیر را مبنای توسعه قرار بدهیم؛ در دهه ۶۰ شاخص سرمایه انسانی ما ۱۳ درصد بود. الان ۶۰ درصد شده. این میزان رشد در شاخص سرمایه انسانی و فکری، تحول بزرگی است که در متن جامعه ایران اتفاق افتاده. ایران به یک انباشت رسیده. به یک قابلیت‌های انسانی بالا رسیده. بله. حتما در کیفیت آموزش خیلی مشکلات داریم. ولی در مجموع جامعه دچار رشد شده.

زنان ما پردیس‌های دانشگاهی را تسخیر کردند. زنانه شدن آموزش عالی در ایران را ببینید را ببینید. افزایش مشارکت دختران و زنان ایرانی در تحصیلات عالی را و افزایش ارتباطات جامعه با جهان بیرون را. شهرنشینی و سواد به سرعت بالا رفته است.»

مسیر خوبی که جامعه طی کرده و این پژوهشگر دانشگاه آن را مسیری بی‌بازگشت می‌داند: «ذخایر تمدنی ما قابلیت‌های وسیعی دارد. چگالی رشد بی بازگشت در مفهوم توسعه، ایران را رسیده. به جرم سنگین و بحرانی. خوب مدیریت شود بسیار نتیجه‌ها گرفته می‌شود. خوب مدیریت نشود بحرانی می‌شود.»

بحرانی از این جهت که: «این توده‌ی عظیم دیگر به ده سال قبل برنمی‌گردد اگرچه همزمان با این، سیستم رشد نکرده و با این جهان زیست همداستان نیست. سیستم نمی‌تواند با جامعه خود ارتباط بگیرد. زبانش را نمی‌داند. زیست جهان می‌خواهد جلو برود، اما دستگاه قدرت هنوز تعلقاتی تاریخی، ایدئولوژیک دارد که نمی‌تواند حرکت کند و حمایت بکند و حتی از آن بهره ببرد در جهت توسعه.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: مقصود فراستخواه قیمت طلا و ارز قیمت موبایل عقب ماندگی نظریه کنش ی ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۴۹۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تأملاتی در بومی‌نبودن نظریه‌های جامعه‌شناسی کشور

 به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهش‌هایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و می‌گیرد، مبتنی بر دستاورد‌های دانشمندان غربی است و  این دست‌آورد‌ها چه در نظریه‌ها و چه در روش‌ها و فنون پژوهش‌های تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند. 

سیدحسین نبوی (استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی) در مقاله‌ای به عنوان «بومی نبودن نظریه‌های غربی و مدرن‌نبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع می‌پردازد که تئوری‌ها و روش‌ها با دقت تقریباً وسواس‌گونه‌ای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته می‌شوند.

* دلایل خطای شناختی در پژوهش‌های تجربی جامعه‌شناختی

به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیین‌ها و اِسناد‌های آن نظریه‌ها، برای جامعه‌شناسی و پژوهش‌های تجربی جامعه‌شناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریه‌پردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریه‌های خود اقدام کرده‌اند و می‌کنند.

این استاد جامعه‌شناسی در ادامه می‌نویسد؛ به‌رغم شباهت‌های انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزش‌ها و هنجار‌ها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویداد‌هایی که در دوره‌های تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامد‌های آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل می‌گیرد.

نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع مدرن غربی برای جامعه‌ای که در برخی بخش‌ها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه می‌شود

* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی

این پژوهش توضیح می‌دهد که کاربست نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع مدرن غربی برای جامعه‌ای که در برخی بخش‌ها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه می‌شود. گرچه به عنوان جامعه‌شناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعه‌شناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی به‌طور مؤثری یاری دهند.

نبوی ادامه می‌دهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریه‌ها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار می‌گیرند، و به ژرف‌اندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریه‌های رایج نمی‌پردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریه‌ها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریه‌ها بپردازند.

* زمینه‌مند نبودن نظریه‌های جامعه‌شناختی 

به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام‌ گرفته می‌انجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریه‌ای جدید می‌شود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشده‌های مختلف پژوهش خود رعایت نمی‌کنند.

خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام‌ گرفته می‌انجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریه‌ای جدید می‌شود

نبوی بیان می‌کند که زمینه‌مند نبودن نظریه‌های جامعه‌شناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:

نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهش‌های بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریه‌ها و بومی‌سازی آن آنجام نمی‌دهیم. نظر‌های ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعه‌شناسی، دارای ماهیت جامعه‌شناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعه‌شناختی به رسمیت شناخته نمی‌شوند.

این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمع‌بندی می‌کند که در میدان مطالعات جامعه‌شناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریه‌هایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعه‌شناسان بومی نیست مواجه‌ایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسأله‌بودن آن را درنمی‌یابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظه‌ای از بحران‌ها و ابربحران‌ها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی می‌دهد، شکل گرفته باشد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • چرا کاربست‌های پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند؟
  • ۲۱ درصد بیمه‌شدگان تامین اجتماعی، بانوان هستند/ حضور فعال زنان در بازار کار
  • نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانواده‌های ژاپنی
  • بین منافع پست بانک ایران و کارکنان بانک مرزی وجود ندارد
  • اهمیت عملیات وعده صادق مانند تسخیر لانه جاسوسی است
  • دریادار سیاری: دسترسی به دریا یک منبع بسیار مهم برای تولید قدرت و ثروت است
  • پردیس‌های آمریکا علیه جنگ غزه
  • تأملاتی در بومی‌نبودن نظریه‌های جامعه‌شناسی کشور
  • به اسم آزادی به کام برهنگی!
  • دشمن چگونه سعی در عرفی‌سازی بی‌حجابی در جامعه‌ دارد؟